غزل باران | ||
موهای تو یک خاطره ی دور و دراز است این خاطره سانسور شده چون غیر مجاز است!
هر بارقه از برق نگاه تو کشنده است انگار که چشمان تو کنتور سه فاز است!
هر بار به امید وصال تو زدم در گفتی برو ای کافر من!،وقت نماز است
با این همه از عطر کلام تو شدم مست این از اثر رایحه ی خوب پیاز است
در آینه ی چشم تو تصویر من انگار مردی است که وحشی شده و عین گراز است
با مدح تو مقدور شود وصل، ولیکن هجویه سلاحی است که گه گاه نیاز است
یا وقت ملاقات حضوری بده ای دوست یا اینکه درِ وصف کمالات تو باز است!
92/9/25 [ سه شنبه 92/9/26 ] [ 2:59 صبح ] [ احمد حاجبی ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |