غزل باران | ||
این روزها استان محروم هرمزگان باردیگر ملتهب است؛ بعد از جدا کردن معدن فاریاب و الحاق آن به استان کرمان و نیز واگذاری فولاد هرمزگان به فولاد مبارکه ی اصفهان، این بار و با لابی نمایندگان استان فارس و استاندار شیرازی استان هرمزگان،شهر پارسیان طبق مصوبه ی هیات دولت از این استان جدا شده و به استان فارس الحاق شده است.منطقی ترین استدلال نمایندگان فارس در این زمینه بیان این مطلب بوده که میخواهیم این منطقه را آباد کرده و استان فارس را به خلیج فارس متصل کنیم!...سوال اینجاست که آیا بدون جدا کردن بخشی از یک استان ، نمیتوان آنرا آباد کرد؟! آیا استانهای میهن عزیزمان کشورهای مستقل از هم هستند که تا خاک آنها را به استان خود ملحق نکنیم امکان سرمایه گذاری در آنها را نداشته باشیم؟!...مشکل هرمزگان از وقتی شروع شد که معادن و نفت و گاز و تاسیسات بندری این استان رونق گرفت و بسیاری از مسوولین دولتی بجای استفاده از این فرصت در جهت بهبود شرایط منطقه ، هریک به دنبال برداشت سهم استان و منطقه خویش از این استان افتادند تا آنجا که استاندار اصفهانی هرمزگان به نام مردم محروم این استان، در اصفهان پارک می سازد!(در حالی که بندرعباس خود فاقد حداقل امکانات تفریحی است)، مسوولین تاسیساتی نظیر آلومینیوم هرمزگان، اسکله های شهید رجایی و باهنر، شرکت تایدواتر و...فقط نیروهای کار استانهای خود را می پذیرند درحالی که جوانان تحصیل کرده ی این استان از فرط بیکاری به مشاغل کاذبی نظیر فروش گازوییل قاچاق به کشتی های بیگانه روی آورده اند....غزلی که درادامه می آید اعتراضی است به این شرایط نابسامان:
دنیا به کام حضرت عالیجناب شد وقتی که فارس صاحب دریا حساب شد
هر مردِ پابرهنه که آمد به شهر ما بعد از دو روز صاحب خشکی و آب شد
بندر اگرچه معدن گنج است، ای دریغ گنجش به باد رفته و خود منجلاب شد
از غارتش سراسر کشور نصیب برد سهم خودش تنفس شرجی ناب شد
از غرب و شرق نقشه ی او را جویده اند بی صاحب است بندر ما که خراب شد
بندر نجیب بوده که ساکت نشسته است بندر نجیب بوده که سهمش عذاب شد
وقتی که دید طرح خیانت کلید خورد بندر به جوش آمده قلبش کباب شد
تا برکند نحوست هر خائنی که هست مانند یک گلوله ی سرب مذاب شد...
[ دوشنبه 92/7/22 ] [ 8:17 عصر ] [ احمد حاجبی ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |