سفارش تبلیغ
صبا ویژن

غزل باران
 
لینک دوستان

مانند خلق کردن یک داستان گذشت

بیش از سه سال ساده تر از یک رمان گذشت

عمری که لحظه لحظه ی آن در کنار تو

در اضطراب درس و شب امتحان گذشت

یک شعر عاشقانه نگفتم برای تو

از بس که روز و شب همه در فکر نان گذشت

بعد از تو او به درد خودش هم نمی خورد

این مرد بی ستاره که از کهکشان گذشت

بی مرگ مرده بوده ام و زندگی نبود

این لحظه های بی تو که با دیگران گذشت

من ناامید نیستم ای آخرین امید

شاید بهار آمد و فصل خزان گذشت

12/2/91


[ شنبه 91/7/29 ] [ 12:10 صبح ] [ احمد حاجبی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 25
بازدید دیروز: 5
کل بازدیدها: 136483